نویسنده: اسدالله محمدی‌نیا
 
حضرت علی (علیه السلام) فرمود:
«عِبَادَ اللَّهِ ! اعْلَمُوا... مُحَادَثَةُ النِّسَاءِ تَدْعُوا إِلَى الْبَلَاءِ وَ یَزِیغُ الْقُلُوب‏». دختران خوش باور به امید آینده‌ای درخشان و زندگی سراسر سعادت، دل به دوست پسرشان می‌بندند و بدون هیچ شک و تردیدی او را محبوب و شوهر آینده خویش می‌پندارند ای بندگان خدا! بدانید که گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد و دلها را منحرف می‌سازد. (1)
گاهی این روابط نامشروع منجر به حوادث تلخ برای پسران می‌گردد. به خاطر آنکه برخی جوانان چنان با شگردهای خاصی با دختران صحبت می‌کنند که دختران خوش باور به امید آینده‌ای درخشان و زندگی سراسر سعادت، دل به دوست پسرشان می‌بندند و بدون هیچ شک و تردیدی او را محبوب و شوهر آینده خویش می‌پندارند.
اما وقتی بعد از مدتی رفت و آمد و پخش شدن موضوع در بین اقوام و دوستان، با جواب منفی پسر روبرو می‌شوند، گویا دنیا در نظرشان تیره و تار می‌گردد و دختر تصمیم به انتقام می‌گیرد. گاهی هم این ارتباط بعد از ازدواج هم ادامه پیدا می‌کند تا اینکه شوهر دختر متوجه می‌شود و او در صدد انتقام برمی‌آید.
اکنون به دو حادثه دردناک که نتیجه دوری مردم از اسلام عزیز است توجه نمایید:

قتل پسر توسط دوست دخترش:

دختر جوان در خرم‌آباد پس از اینکه فهمید پسر مورد علاقه‌اش به دختر دیگری دل بسته است، وی را به قتل رساند.
این دختر مدت‌ها پیش پس از آشنایی با پسر مورد علاقه‌اش تصمیم به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک با او گرفت. اما پس از مدتی، پسر مذکور دختر دیگری را نامزد کرد و از ادواج با دختر اول منصرف شد.
دختر جوان پس از اطلاع از ماجرای نامزدی پسر مورد علاقه‌اش به اتفاق یکی از بستگان خویش نقشه قتل وی را طراحی کرد و پس از سوار کردن نامبرده به خودروی خود، جوان 30 ساله را پس از طی مسافتی مورد حمله قرار داد و به قتل رساند.
بر پایه این گزارش، پلیس جسد خون‌آلود جوان 30 ساله را کشف و دختر و یک نفر دیگر را به اتهام قتل پسر دستگیر کرد. متهمان به ارتکاب قتل اقرار کردند.
چندی قبل نیز یک دختر جوان در خرم‌آباد با استفاده از سلاح، دوستش را به اتهام خیانت و عهدشکنی به ضرب گلوله به قتل رسانده بود. (2)

جنایتی هولناک توسط شوهر:

پرونده زن و شوهری که با طراحی نقشه‌ای مرتکب 2 فقره جنایت شده‌اند، روز گذشته با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
صدای وزش باد در کوه‌های لواسان با کورسوی چراغ خانه‌ها در هم می‌آمیخت. در کنار رقص شعله‌های آتش در حاشیه رودخانه، 2 سیاهی کنار هم نشسته‌اند. در یک لحظه صدای شلیک 3 گلوله آرامش نیمه شب را بر هم می‌زند و به دنبال آن ناله خفیفی در میان صدای باد گم می‌شود.
ساکنان ویلاها در خواب هستند، دقایقی بعد مرد مسلح وارد یک باغ می‌شود و مردی را که کنار یک زن نشسته صدا می‌زند، هنوز از این محل چند قدم دور نشده‌اند که صدای 2 شلیک دیگر مرد دیگری را نقش زمین می‌کند و زن و مرد جوان چون شبحی هراسان با سوار شدن به خودروی پراید سفید رنگی که در گوشه‌ای از جاده متوقف شده به سرعت از محل متواری می‌شوند.
صبح روز دوم مرداد است، صاحب یک ویلا وقتی در حاشیه رودخانه لواسان شروع به ورزش می‌کند، با مشاهده جسد مرد جوانی که هدف اصابت 3 گلوله قرار گرفته است، موضوع را به مرکز فوریت‌های پلیسی 110 اطلاع می‌دهد. با عزیمت بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی به محل، جسد 2 جوانی که از سوی 2 شبح هدف اصابت گلوله قرار گرفته‌اند به پزشکی قانونی منتقل و در مرحله اول هویت هر 2 مقتول به نام‌های مسعود و مجید شناسایی می‌شود.
با دعوت از خانواده هر 2 قربانی پرونده برای پیگیری و تحقیقات به شعبه 10 پلیس آگاهی تهران ارجاع می‌شود و یک تیم تخصصی بررسی‌های خود را برای شناسایی عاملان جنایت آغاز می‌کند.
یک ماه پس از وقوع این جنایت، مأموران با تحقیق از دوستان هر 2 مقتول در محل اطلاع پیدا کردند، یک روز پیش از حادثه زنی به نام الهام به اتفاق 2 مرد و با خودروی پراید به سراغ مجید و مسعود (مقتولان) رفته و از آنها برای رفتن به لواسان دعوت کرده است.
با به دست آمدن این سرنخ، معلوم شد روز حادثه مسعود به اتفاق مجید، با خودروی پیکان خود از محل به سمت لواسان حرکت کرده‌اند. با شناسایی محل سکونت الهام، وی ابتدا منکر اطلاع از سرنوشت مجید و مسعود شد، اما در ادامه و پس از مواجهه با شاهدان عینی زبان به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت در نیمه شب برداشت.
الهام در اعترافات خود گفت: از چندی پیش با مجید و مسعود در ارتباط بودم تا اینکه شوهرم احمد از موضوع اطلاع پیدا کرد و هر 2 نقشه قتل را طراحی کردیم.
وی گفت: ابتدا احمد سلاح تهیه کرد و سپس با دعوت از مجید و مسعود آنها را به لواسان دعوت کردیم. آنها در خصوص شوهرم و یکی از دوستانش که درون خودرو بودند سؤال کردند، به آنها گفتم یکی از آنها پسر خاله‌ام است و دیگری راننده آژانس است.
الهام اضافه کرد: پس از رسیدن به لواسان، شوهرم ابتدا از مجید خواست تا به دلیل سردی هوا هر 2 برای جمع‌آوری هیزم به حاشیه رودخانه بروند و زمانی که صدای شلیک 3 گلوله را شنیدم، متوجه شدم او مجید را کشته است.
متهم افزود: پس از قتل مجید او به باغی که من و مسعود انتظار می‌کشیدیم، بازگشت و خطاب به مسعود گفت: در حاشیه رودخانه محل مناسبی را پیدا کرده‌ایم و زمانی که مسعود با او همراه شد، وی سراغ مجید را گرفت و پیش از آنکه متوجه موضوع شود، از سوی احمد هدف اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.
در پی این اعترافات، مأموران در مرحله بعدی احمد را دستگیر و نامبرده به اتفاق همسرش الهام جزئیات جنایت در نیمه شب را فاش کرد و در ادامه به دستور بازپرس صحنه جنایت از سوی هر 2 متهم بازسازی شد.(3)

پی‌نوشت‌ها:

1.بحارالانوار، ج74، ص291 و مانند آن بحار، ج75، ص232.
2.کیهان، 24/ 3/ 84.
3.جام جم، شماره 1440، 5 /3 / 84.

منبع مقاله :
محمدی نیا، اسدالله، (1392)، دختران می‌پرسند: چرا؟، قم: انتشارات سبط اکبر (ع)، چاپ نهم.